نوستالوژی ۲۶سال پیش ؛ طعم خوش چاروسا / مرتضی عابدی اردکانی
پایگاه خبری تحلیلی”صبح خرد”(sobhekherad.ir)
۲۶سال پیش در چنین روزهای نزدیک مهر یعنی شروع کلاس ها ،دبیرستان شمس تبریزی جاورده یکی از دو دبیرستان بزرگ بخش چاروسا(آن زمان چاروسا فقط دو دبیرستان داشت) شاهد حضور دبیرانی از نقطه نقطه پهن دشت سرزمین ایران اسلامی بود ؛عابدی وعابدینی از اردکان یزد,حسنی منش از قم،سعیدی از مشهد و چند نفر دیگر …..وامروز پس از ۲۶سال به یمن فضای مجازی با یکی از بهترین معلمان تاریخ آموزش وپرورش چاروسا یعنی مرتضی عابدی اردکان دبیر خوش صحبت و مسلط آن روز ها ارتباط برقرار کردم و از وی خواستم کمی از فضای آن روزها به بهانه ی نزدیک شدن به مهر ۹۶بنویسد تا شاید تجدید خاطره ای شود برای من ،ما ,شما ، شاگردان آن روزها و بویژه معلمان این روزها……
به گزارش“صبح خرد”، آنچه در ادامه می خوانید دل نوشته است به قلم مرتضی عابدی اردکانی دبیر ۲۶سال پیش دبیرستان شمس تبریزی جاورده با عنوان ؛ طعم خوش چاروسا…………………
کاروان زمان می گذرد و همه را با خود می برد. دراین کاروان سرای فانی ، یکی می آید و دیگری رخت بربسته و می رود. هزاران سال است که این رسم دیرین جاری است و تنها چیزی که از آدمی براین خاکدان برجای می ماند ، طعم خاطراتی است که گاه کام یادمان را تلخ و گاه چون انگبینی ، شیرین می نماید.
ازسال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۶ راهی است به وسعت و امتداد ربع قرن ، راهی است بس بلند که برای برخی ، عمری محسوب می شود. وبرای آلبوم خاطرات من ، روزهایی فراموش نشدنی
من یک تازه فارغ التحصیل رشته دبیری الهیات از دانشگاه بودم و عاشق شغلی که هنوز هم بدان عشق می ورزم ، سهمیه انتخابی مناطق محروم مرا به استان کهگیلویه و بویر احمد کشاند ،استانی که در آن سالها ، طعم فقر و فقدان امکانات اولیه زندگی ، کام مردمان نجیب و صبورش را بدجوری تلخ کرده بود ، بی آنکه لبی به شکایت بگشایند و یااز کسی گله مند باشند.
دست تقدیر ، مرا به دهدشت کشاند. دهدشتی که آن روزها ، بیشتر به روستایی شهر شده شبیه بود تا مرکز یک شهرستان . خیابانهایی معدود و خانه هایی که رنگ و لعاب روستایی به خود گرفته بودند تا شأنیت یک شهر .
اماانگار این دست تقدیر بدجوری هوای ما را داشت ، صبح تقسیم در اداره آموزش و پرورش که ریاستش را آن روزها جناب آقای مجتبوی به عهده داشت ، محل تدریسم را بخش “” چاروسا “” و روستای “” جاورده “” اعلام کردند. و توچه می دانی جاورده چیست ؟آنهم جاورده ۲۶ سال پیش .
“” لهراسب”” آن روزها رئیس گاراژ بود و از دهدشت تا دیشموک را او سرویس می داد. وانت های شاسی بلندی که اکثرا تویوتابودند که علاوه بر حمل و نقل انسان ، و گوسفند ، تیرآهن ، آرد، سنگ، کفش ، نفت و…هم حمل کردند. دونفر جلو ماشین به نرخ ۱۰۰ تومان و دهها نفر بالای وانت به نرخ ۵۰ تومان
بگذار بگذریم که اطاله کلام شاید ملال آور باشد. دوسال در جاورده بودم. دو سالی که هنوز نقش زیبای خاطراتش در ذهنم مجسم است. با مردمانی به غایت مهمان نواز و مخصوصا معلم نواز
هرچند در جاورده نشانی از آب و برق و تلفن و … نبود . اما نجابت مردمانش ، مرا دوسال زمین گیر خاک مهربانش کرد. روزهای پرخاطره ای گذشت و طعم خوش زندگی با مردمانی اصیل و نجیب مرا مدیون آنها ساخت.
بزرگانی چون شهبازی ها ، پروازها، بنام ها ، عطافر و عطاپورها، آریایی نژاد و کریمی نژادها ، عرشیا ها و حکمت نیا ، غلامی سوق و بوتیمارها ، آوروندها ودهها نام و نشان بزرگ از خاندان پرآوازه “” طاسی شی ( طایفه حسین شاهی ) . از قلعه دختر گرفته تا قلعه رئیسی ، از ده نسا گرفته تا الگن ، همه و همه مردمانی نیک و دانش آموزانی عزیزکه هنوز برایم زنده اند و پرخاطره
ونمی توان از جاورده و بولویری حرف زد اما از بنیان گذار دبیرستان شمس تبریزی جاورده یادی نکرد، مرحوم رحم خدا صدقیانی که عمر کوتاه اما پربرکتش در راه آموزش علم و فرهنگ منطقه چاروسا گذشت و در سانحه ای دلخراش ، در یکی از همان تویوتاها ، جان به جان آفرین تسیلم کرد.
جاورده هم گذشت ، نه دوسال که ۲۶ سال از آن روزهای پر خاطره گذشت. این چند سطر را به درخواست شاگرد خوبم ادریس کشاورز عزیزکه این روزها خود یکی از بهترین های آموزش و پرورش است ، نوشتم تا هم برای خودم تجدید خاطره ای شده باشد و هم شاید خواندنش برای برخی که از آن روزها ، خاطره ای ندارند ، جالب و جذاب باشد.
ممنون از حوصله ای که به خرج دادید.
مرتضی عابدی اردکانی / شهریور ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی”صبح خرد”(sobhekherad.ir)
[…] نمایش این خبر در سایت منبع(جمانیوز) […]